جدول جو
جدول جو

معنی ذوات الصوف - جستجوی لغت در جدول جو

ذوات الصوف
(ذَ تُصْ ص)
جانوران که پشم دارند مانند میش
لغت نامه دهخدا
ذوات الصوف
پشمداران پشم دارها، جانوران پشم دار مانند میش
تصویری از ذوات الصوف
تصویر ذوات الصوف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ تُلْ خُف ف)
سپل داران. نرم پایان مانند اشتر و نعامه سول داران
لغت نامه دهخدا
(تُصْ صُ وَ)
غزو ذات الصور. بلعمی در ترجمه طبری گوید: چنین گویند که اندر دریاغزو کردن بر مسلمانان معاویه بگشاد و بروزگار عمر (؟) هر امیری که به شام بمردی ولایت آن امیر به معاویهدادی و چون همه شام معاویه را شد آهنگ روم کرد. ملک روم سپاهی را بساخت و روی به مصر نهاد با سپاهی که هرگز کس چنان سپاه بدریا اندر ندیده بود. امیر مصر عبدالله بن ابی سرح بود و او نیز بیامد با چهل کشتی مقدار سی هزار مرد. چون کشتیها اندر دریا جایی رسید که آن را ذات الصور گویند مسلمانان کشتیهای رومیان بدیدندپانصد کشتی پر از خلق آکنده بترسیدند و باد برخاست سه شبان روز کشتیهای رومیان و مسلمانان در دریا بداشته بودند تا باد بنشست و کشتیها نزدیک یکدیگر آوردند و حربی ساختند به تیر و شمشیر و نیزه. حربی کردند سخت و تیری از مسلمانان بملک روم آمد و خسته شد و رومیان صفها بشکستند و کشتیها بگشادند و مسلمانان ندانستند که ایشان هزیمت خواهند شد عبدالله بن سعد را گفتند ما نیز کشتیها بگشائیم و برویم از پس ایشان. محمد بن ابی بکرآنجا بود گفت ما را از پس ایشان نباید شدن عبدالله گفت خاموش باش که نه کار تو است تدبیر حرب کردن. محمد بن ابوبکر را اندوه آمد و گفت کار تو است که دی مرتد بودی و کار من نیست ! عبدالله او را بانگ برزد مردمان عبدالله را سرد گفتند و بحدیث عثمان شدند و گفتند این گناه عثمان است که چون تو کسی را بر مسلمانان مسلط کند و خون او حلال است ما را خود جهاد به مدینه باید کردن با عثمان. جهاد بدریا چکنیم. پس عبدالله بگذاشت تا رومیان بهزیمت برفتند و سپاه را به مصر آورد. درحبیب السیر در وقایع سال 31 از هجرت گوید: در این سال قسطنطین رومی بقصد تسخیر مصر و اسکندریه با پانصد کشتی مشحون بمردان جنگی در دریا نشست و معاویه بن ابی سفیان چهل کشتی به اتفاق عبدالله بن سعد بن ابی سرح بدفع رومیان فرستاد و در موضع ذات الصور فریقین بهم رسیدندو بروی آب آتش قتال التهاب یافت مسلمانان بظفر و نصرت اختصاص یافتند... قسطنطین از معرکۀ ذات الصور در سفینۀ فرار نشسته بدارالملک خویش رفت... - انتهی
لغت نامه دهخدا
(تُصْ صُ وَ)
دز ذات الصور، قلعه ذات الصور، معرکه ذات الصور و در مثنوی مولوی در حکایت سه پادشاه زاده که به دستور پدر بسیاحت ممالک شدند و او آنان را از رفتن بقلعۀ ذات الصور منع فرمود با اینهمه آنها برخلاف وصیّت پدر بدان قلعه رفتند و عاشق صورتی که بر این قلعه نقش بود گردیدند فرماید:
هر کجا دلتان کشد عازم شوید
فی امان اﷲ دست افشان روید
غیر آن قلعه که نامش هشربا
تنگ آرد بر کله داران قبا
اﷲاﷲ زان دز ذات الصور
دور باشید و بترسید از خطر.
رجوع به مثنوی مولوی چ علاءالدوله ص 638 و بعد آن شود
لغت نامه دهخدا
(تُصْ صُ وا)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(دَ تُلْ اَ)
جانوران که بر بشرۀ آنان پشم است. پشم وران
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُصْ صَ)
عند النحاه کل ما تعین له صدرالکلام الداخل علیه من الادوات کادوات الشرط و الاستفهام
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُصْ صُ)
اندیشه ها
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُظْ ظِ)
حیوان که چیزی از جنس شاخ بر اسفل پای دارد مانند کفش آدمی و شکافته است مانند گاو و گوسفند و آهو و جز آن. زنگله داران. زنگله پایان. سم شکافتگان. ذوات الخف
لغت نامه دهخدا
(ذَ تُصْ صَ دَ)
جانوران بحری و نهری و برّی که در میان صدف زندگی کنند چون حلزون. قولیماسن برّی، هو صنف من ذوات الصّدف. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوات الصدور
تصویر ذوات الصدور
اندیشه مندان اندیشه ها افکار (ماخوذ از آیه 7 سوره هود: (انه علیم بذات الصدور (او باندیشه ها آگاه است)، حاجتها
فرهنگ لغت هوشیار
سم شکافتگان دارندگان سمهای شکافته، جانورانی که سهم شکافته دارند مانند گاو و گوسفند و آهو زنکگله داران سم شکافتگان
فرهنگ لغت هوشیار
ذوات الاخفاف: نرم پایان صاحبان سپل نرم پایان (شتر شتر مرغ) ذوات المنسم ذوات المناسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات الصور
تصویر ذات الصور
دارنده چهره ها دارای صورتها خداوند اشکال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات الصوف
تصویر ذات الصوف
پشمینه پوش هرجانور پشم داری
فرهنگ لغت هوشیار
شسن داران قسمی از جانوران که دارای صدف هستند و این صدف در انواع و گروههای مختلف به اشکال مختلف است ماند صدف اقسام نرم تنان و صدف بازوپاییان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوات الصدور
تصویر ذوات الصدور
((صُّ))
افکار، اندیشه ها، حاجت ها، ذات الصدور
فرهنگ فارسی معین